حرف خون

هدیه ایی از جنس درد و آگاهی

حرف خون

هدیه ایی از جنس درد و آگاهی

حرف خون

آنچه مرا به حرکت وادار می کند علم به چیزی نیست،اضطرار به آن است،احتیاج به آن است.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
نویسندگان

تفکر سیال (بچه های بی آرام )

شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۸ ب.ظ

این متن شرح حال ماست، شاید مال بعضی از شما هم باشه اگر این مشکلات را دارید یا راهی به ذهنتون میرسه بگید.این موضوع بسیار طولانی خواهد بود.

میخواستم بگم

از بچگی دنبال چیزایی بودیم که به نظر غیر ممکن میومد،همش نگاه میکردیم به کسایی که توی این موقعیت ها بودن ، چشممون دنبال آدمایی بود که یه چیز خاص داشتن ، تو هر زمینه ایی ، حتی سعی میکردم شبیه اونا بشیم صراحتا میگم عواقب خیلی بدی داره.

 بعد رسیدیم به جایی که فکر کردیم ما هم الان دیگه یه چیز خاص داریم ، یه مدل خاص فکر کردن با رشد درختی یا بعضی وقتا که به سرمان می زد میگفتم سرطانی.

از اونجایی که کتابای زیادی خونده بودیم ...

نمیگم زیاد یا خیلی هدفمند اما خوب کم نه...

آدما رو نسبتا خوب تحلیل میکردیم...

با اساتیدی رابطه داشتیم ...(اخلاق، فلسفه، عرفان، روانشناس، ...)

خوب بحث میکردیم....

تعبیر من از خودم دهن پر کن بحث کردن بود...

خیلی ها بهمون مراجعه میکردند...

کار خیلیا حل میشد... (←)

حرفهایی میزدیم که نه خونده بودیم نه شنیده بودیم ولی درست بود و یا حتی درست از آب در میومد!!!

فکر میکردیم که به جایی رسیدیم.

اما هر چی جلوتر می رفتیم انگار که از هدف اصلی دور میشدیم ، اصلا دیگه احساس میکردیم هدفی نمونده  ، اینجا بود که دچار تردید شدم .

که راهمون اشتباه بوده یا مکتبی که انتخاب کردیم

بعد فکر فکر فکر

فکری که ته نداره، شاید حتی بدتر از تقسیم سلولی، هیچوقت به قطعیت نمیرسی همینجور تا بینهایت رشد میکنه!!!


با خیلی ها صحبت کردیم، خیلیا در سطح توانشون چیزایی گفتن که به کار نیومد یا شاید ما درست به کار نبستیم، بعضیا چرت و پرت گفتن اما بعضیا به یه خنده ملیح اکتفا کردند (1-برو دنبال بازیت 2-حالا حالا مونده).

(←) گفتم کار خیلیا حل میشد، یا با واسطه یا بازم با واسطه

با واسطه که خودمون بودیم که همیشه سرش درگیر بودم

این حرف از کجا اومد، نکنه از قسم اون حدیث باشه که شیطون هم گاهی ادم رو برای نماز شب بیدار میکنه و نیت چی بود و از این حرفا.

اما با واسطه دوم بعضیایی بودن که میشناختیم کار بقیه حل میشد مال ما نه.

بی حوصلگی شروع شد.

هر کاری که میخواستیم شروع کنیم حساب می کردیم به جایی میرسه یا نه (توکل تعطیل)

یا کلا شروع نمیشد یا به ندرت تموم میشد.

تقریبا از هیچ چیزی لذت نمی بردیم

کلا سینوسی شدیم گاهی بالای نمودار و معمولا زیر نمودار

حتی گهگاه با خدام دعوامون میشد

چرا فلان حرفو شنیدم، چرا فلان چیزو خوندم و هزار تا چرای دیگه.

الان دنبال راهکار هستیم فقط این رو میدونیم که توی این جامعه خودمون باید دست به کار بشیم .

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۰۴
علی قربانی

تفکر سیال

نظرات  (۷)

هرکس نظری داره
  • امام على علیه‏السلام:
  • «اَلعِلمُ قاتِلُ الجَهلِ»

  • دانش، نابود کننده نادانى است.

  • التوحید، ص 127

  • پاسخ:
    بنده هم نظر خودم رو گفتم.وظیفه ام بود.

     

    در روز قدس باید فریاد مرگ با امریکا، اسرائیل و

    ارتجاع فضاى سراسر کشورهاى اسلامى را پر کند.

     

    ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۰۰ خلوتگه راز
    مطالعه به خصوص اگه دارای سیر مشخصی باشه؛ برای افزایش آگاهی خیلی موثره اما همه علم این نیست... و تازه بعد از آگاهی نیاز به تفکر ، تعقل وتوکل هست که علم و حکمت کامل بشه . تلاش خالی هم کافی نیست انگار!
    پاسخ:
    سینوسی:
    درسته، اما
    تفکر چگونه
    تعقل چگونه
    توکل چگونه
    نظم چگونه
    ....

    نه اینکه نفی کنم، همه میگن اینکارا رو بکنید کسی چجوریش رو هم گفته آیا؟

    به نظرم، این جواب رو در پاسخ به مطالعه و مراجعه افراد بهمون بود، نمیگم ادعای علم نداشتیم، اما خیلی از دوستان بدون اطلاع  از این ادعا مراجعه میکردند. درد این بود:(حرفهایی میزدیم که نه خونده بودیم نه شنیده بودیم ولی درست بود و یا حتی درست از آب در میومد!!!)  ( این حرف از کجا اومد)

    علی قربانی:
    ۱۱ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۱۱ خلوتگه راز
    میگن : ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه! حرف درستیه. واقعا حصول نتیجه مطلوب دست ما نیست. گاهی تمام تلاش ممکن رو انجام میدیم و نتیجه صفر یا حتی منفیه!
    اما یه چیزی همیشه ذهن منو مشغول می کرد که آیا ما با اینکه گاهی می دونیم نتیجه نمی گیریم هم باید تلاش کنیم ؟ چند وقت پیش جوابشو پیدا کردم. اینکه ما باید دقیقا همون وظیفه ای رو پیدا کنیم و بهش عمل کنیم که به وسیله اون، نتیجه حاصل میشه. مثلا توبه می کنیم و تصمیم قطعی به ترک گناه می گیریم اما دوباره تکرار می کنیم و هی میگیم ایراد از کجاست؟ من که تلاشمو کردم ! ولی گاهی یه راه جدید مثلا جریمه خودمون می تونه صد در صد به حل مشکل کمک کنه یا مثلا روشی که آیت الله بهجت گفتن امتحان کنیم. پس وظیفه رو که درست بشناسیم عمده مشکلات حل میشه. (البته اینا نظر شخصیه)
    پاسخ:
    سینوسی:
    وقتی خط کش و اندازه اینها دستمون نیست کی باید دست برداریم، آیا این فکر به ذهنتون نرسیده که شاید بعد از این مرحله جواب بده، شاید هنوز باید ادامه بدم، شاید نقطه بعدی مقصد باشه

    علی قربانی:
    اول بگید ،سینوسی یعععععنننیییی چچچچچچچههههه؟؟؟
    پاسخ:
    سینوسی:
    سینوسی یعنی مدام بالا پایین شدن.

    میدونم زندگی بالا و پایین داره

    میدونم لقد خلقنا الانسان فی کبد

    میدونم ان للقلوب اقبالا و ادبارا

    این تا اینجا، مطالب رو دنبال کنید

    علی قربانی:
    ۱۲ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۹ جوان ایرانی
    خدا بعضی مواقع به آدم فرصت فکر کردن به خودش رو میده،که این توفیق بسیار خوبیه،چون در این جور مواقع هست که آدم خودشو ارزیابی می کنه و نکات ضعف و قوت خودشو میشناسه و دقیقا تو این مسیرهست که خدا مثل همیشه عنایتش رو شامل حال بندش میکنه،این شعار نیست یه واقیته ،واقعیتی که شاید برای خیلی از آدما خنده دار و مسخره بیاد اما هست...در مورد این تفکر جوال که گفتین،و سمت و سو دادن به این تفکرات،باید با اهلش بحث کرد و کتابایی دقیقا در این رابطه خوند،این که چه کتابی و کدوم نویسنده ،؛بستگی به اون تفکرتون داره ،که تو چه مسیری هست،بعضا ما آدما دوست داریم از همه چیز سر در بیاریم و همه کاره بشیم،خوب این نشدنیه،این خودمون هستیم که با خوندن یکی دوکتاب در این زمینه و با مشورت ،اگه راضی نشدیم،سراغ بقیه تفکراتمون بریم،اگه بخوام تو یه جمله بحثمو جمع کنم ،اینو میتونم بگم که:تفکراتتون رو دسته بندی کنید و نیاز سنجی ،بعد سراغ حل شون برید.
    موید باشید
    یا علی
    ۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۳ خلوتگه راز
    البته تفکر و تعقل و توکل شاید فرمولی هم داشته باشه ! اما به نظر من اینها فقط با خواستن محقق میشه . یعنی باید دنبالش باشی از خدا بخوای توکل کنی اینا رو همه ما ذاتا بلدیم!
    البته از اهل فن هم باید بپرسیم چون بالاخره معرفت شناسی هم خودش یه علمه.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی